داستان جهت افزایش محبت ما به ائمه علیهم صلوات الله
1. گذشت از خطا به خاطر دو ریحانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله
روایت از امام باقر علیه السلام شده است : در زمانی رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی گناهی را انجام داد ، به جهت آن گناه مخفی شد ، در مسیری امام حسن و امام حسین علیهما السلام را تنها دید ، آن دو امام بزرگوار را بر دوش خود حمل کرد و به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و خدمت رسول خدا عرض کرد : من پناه میبرم به خدا و به این دو از گناهی که انجام داده ام ، رسول خدا وقتی این صحنه را مشاهده کردند ، خندیدند به قدری که دست مبارک خود را مقابل دهان خود قرار دادند سپس به آن مرد فرموند : برو تو آزادی ، سپس به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند : من شفاعت شما را در مورد او پذیرفتم ، بعد از این جریان آیه : وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً ( نساء 63 ) نازل شد.. بحار النوار ج 43 / 319
2. کریم یعنی امام حسین علیه السلام :
مرد عربی وارد مدینه شد و از مردم پرسید : کریم ترین مرد در این شهر کیست ؟ به او گفتند : حسین بن علی علیه السلام . مرد دنبال امام گشت تا اینکه وارد مسجد شد ، امام علیه السلام را در حال نماز دید ، چند بیتی در مدح سخاوت ایشان سرود ، بعد از اینکه امام حسین علیه السلام نماز خود را تمام کردند ، قنبر را صدا کردند و فرمودند : از مالی از حجاز آمده است چیزی باقیمانده است ؟ قنبر عرض کردند : بله : چهار هزار دینار